واقعا میدانیم که تاریکی چیست ؟
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۵۸۰۸۰
ساعتها برای زمستان تغییر کرده و شب زودتر از راه میرسند. تاریکی با سرعتی بیسابقه در تاریخ بشر از بین میرود منظره کهکشان راه شیری در آسمان شب اکنون برای درصد بزرگی از جمعیت جهان (و ۹۹ درصد از جمعیت ایالات متحده) نامرئی است.
تلاشهایی برای کاهش آلودگی نوری صورت گرفته است: برای مثال، در دسامبر ۲۰۲۱ میلادی(آذر ۱۴۰۰) شهر نیویورک قوانین مهمی را برای خاموش کردن چراغها تصویب کرد در حالی که آلمان، فرانسه و اسپانیا نور ساختمانهای شهرداری را کاهش دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، با این وجود، این اقدامات به هیچ وجه به ترمیم آسیبی که از سوی نور مصنوعی ایجاد میشود کمکی نمیکند. این موضوعی حائز اهمیت است زیرا تاریکی اهمیت دارد.
تاریکی نه تنها فواید جسمی و روحی منحصر به فردی را برای انسان به ارمغان میآورد بلکه برای گیاهان، پستانداران، پرندگان، خزندگان و حشرات حیاتی است و نه صرفا برای آن گونههای جانوری و گیاهیای که در شب فعال هستند.
مشکل اینجاست که تاریکی ما را میترساند. «استنلی هال» روانشناس و دوست «زیگموند فروید» و «کارل یونگ» پیشگامان علم روانکاوی در سال ۱۸۹۷ میلادی نشان داد که چگونه این وحشت با «هیولاهای غیرممکن» شبهای کودکی آغاز میشود و در طول زندگیمان به عنوان «مادر ترسها» با ما باقی میماند.
نتایج تحقیقات تازهتر نشان میدهند که ترس از تاریکی تقریبا در همه کودکان در حدود دو سالگی ظاهر میشود فارغ از این که چه فرهنگ یا تربیتی دارند و تا پنج سالگی تشدید میشود.
این ترس نقش مهمی در کمک به درک جایگاهمان در جهان ایفا میکند و به ما هشدار میدهد که در جهان هیچ چیز آن طور که به نظر میرسد نیست و هیچ کجا نمیتوان احساس امنیت داشت. ما اغلب نسبت به خطرات بروز تصادفات و جنایات در شب هوشیارتر هستیم.
از نظر تاریخی زمانی که بسیاری از جوامع در شهرهای بدون روشنایی زندگی میکردند احتمال افتادن در یک رودخانه یا پرتاب از بالای صخره یا قربانی سرقت شدن یا مورد ضرب و شتم قرار گفتن در شب بیشتر بود. تصادفی نیست که برای بسیاری از ادیان و فرهنگها رسیدن ماه نو لحظهای مقدس است که بر تاریکی غلبه میکند.
تاریکی که از این ترسهای ذاتی بیرون میآید سابقه طولانی در تداعیهای منفی دارد. تاریکی از زمان رومیان با خلق و خوی تیره و اعمال خائنانه مرتبط بوده است. برای مثال، کوئینتیلیان ادیب و فیلسوف رومی نیت بد را کاری که در شب انجام میشود تعریف کرده بود. برای قرون متمادی و در بسیاری از زبانها تاریکی یک استعاره یا مترادف رایج برای مرگ بود. هم چنین، ما از «حال و هوای سیاه»، از شر «جادوی سیاه» و از فاجعه مالی «دوشنبه سیاه» صحبت میکنیم.
ارتباط بین دورههای طولانی تاریکی و افسردگی به خوبی ثابت شده و به درک ما از اختلال عاطفی فصلی کمک میکند که از سطوح کم نور تغذیه میکند. واکنش ما به تماشای تاریکی در یک فیلم، حسی همراه ترس است. تمام این موارد ایده تاریکی به عنوان حالتی که باید از آن دوری گزید و یا نقصی که باید برطرف ساخت را تقویت میکنند.
در این راستا ما اقداماتی را برای مقابله با تاریکی انجام میدهیم: روشن کردن چراغهای خیابان، روشن کردن چراغهای جلوی خودرو، روشن کردن چراغهای خانه، رایانه ها، تلویزیونها همگی با نزدیک شدن به شب زندگی خود را آغاز میکنند. با این وجود، تلاش مداوم برای از بین بردن تاریکی اهمیت تاریکی را برای رفاهمان نادیده میگیرد.
از زمان استفاده گسترده از نور الکتریکی در پایان قرن نوزدهم زمان تحریف شده و به ما این امکان را میدهد که ساعات طولانیتری کار کنیم، راحت خرید کنیم، آشپزی کنیم و پس از تاریکی هوا بخوانیم، حرکت کنیم و با خیال راحتتر معاشرت کنیم. نور مصنوعی در ظاهر باعث آرامشمان شده اما در واقع ما سرگردان نیز ساخته است. سیستم شبانه روزی بدنمان که به ما اجازه میدهد به تغییرات محیطی پاسخ دهیم به طور طبیعی به تاریکی حساس است.
با پایان روز این ریتمهای شبانه روزی ساعتها را در سرتاسر بدنمان وادار میسازند که توجه داشته باشند و برای خواب آماده شوند و تغییراتی در دما، فشار خون و هورمونها ایجاد کنند. با این وجود، بدون سیگنالهای ارائه شده توسط تاریکی این ریتمها میتوانند از بین بروند و اختلالی ایجاد کنند که کل بدن ما را ناراحت میکند.
این نکتهای مهم است زیرا سیستمهای کنترل شده توسط چرخه شبانه روزی نقش عمیقی در عملکردهای فیزیکی ما از جمله پیری، تکثیر سلولی، مرگ سلولی، ترمیم DNA و تغییر متابولیک دارند. هنگامی که ریتم شبانه روزی مختل شده یا مسیر اشتباهی را میپیماید بر سیستم متابولیک بدن تاثیر میگذارد و خطر ابتلا به بیماریهایی مانند دیابت، سرطان، چاقی یا بیماریهای قلبی و عروقی را افزایش میدهد. کمبود سیستم ایمنی و فشار خون بالا همراه با خطر سکته مغزی نیز با اختلال ریتم شبانه روزی مرتبط هستند.
ریتمهای شبانه روزیمان برای هزاران سال توسط یک رژیم ثابت روز و شب و روشنایی و تاریکی محافظت شده اند. با این وجود، این وضعیت تغییر کرده است. در حالی که تحقیقات در مورد اثرات طولانی مدت شبهای روشن در مراحل اولیه است مشخص شده که غوطهور شدن مداوم در نور نحوه عملکرد بدن ما را تغییر میدهد.
هورمونها با حساسیت خاصی پاسخ میدهند. عدم وجود تاریکی باعث اختلال در تولید گلوکوکورتیکوئیدها از غده فوق کلیوی میشود که در تنظیم پاسخهای استرس مهم هستند: اختلال در تولید گلوکوکورتیکوئید با تعداد قابل توجهی از اختلالات خلقی همراه است. غروب کوتاه یا حذف شده هم چنین به این معنی است که بدن نمیتواند ملاتونینی که ما را برای خواب آماده کرده و زمان و کیفیت خواب را تعیین میکند ترشح نمیکند. مغزمان که از تاریکی محروم شده خوب کار نمیکند.
ما در خانه میتوانیم چراغها را خاموش کنیم، دستگاهها را خاموش کنیم، پنجرهها را پایین بکشیم. اما در خارج از خانه کار زیادی نمیتوانیم انجام دهیم. قوانین برنامه ریزی به ندرت با آلودگی نوری سروکار دارند و کسانی از ما که در روشنترین مناطق زندگی میکنند خواب بدتری را تجربه کرده و بیشتر احتمال دارد که بیخوابی و خروپف را گزارش کنند.
ما به قدری به سطح مشخصی از روشنایی عادت کردهایم که حتی در نیمههای شب که البته ممکن است متوجه آن نشویم شدت نور در یک خیابان متوسط شهری بین ۵ تا ۱۵ لوکس تخمین زده میشود که بسیار کمتر از نور روز است اما بسیار فراتر از ۰.۰۰۱ لوکس یک شب پرستاره و به طور قابل توجهی بیشتر از ماه کامل در یک شب صاف میباشد که ۰.۱-۰.۳ لوکس یا تا ۱ لوکس در کشورهای گرمسیری شدت نور دارد.
مقیاس و پیامدهای این تغییرات اغلب پنهان هستند. ممکن است حدس بزنیم که نبود تاریکی چگونه بر شکارچیان شبانه تاثیر میگذارد: بر جغدها، خفاش ها، سوسک ها. با این وجود، زمانی که دقیقتر نگاه میکنیم میبینیم که تاثیر آن گستردهتر است.
همان طور که تاریکی ناپدید میشود لاک پشتهای در حال تخمگذاری دچار سردرگمی میشوند. استتار دیگر رخ نمیدهد. چرخههای زایشی با شکست مواجه میشوند و چرخه زندگی روزانه گیاهان قطع میشود.
حیوانات و حشرات برای مدت زمان طولانیتری فعال میمانند و خود را خسته میکنند. گرده افشانهای شبانه مانند پروانهها توانایی خود را برای دیدن گلها را از دست میدهند. براساس برخی تخمینها سالانه بیش از ۳۰۰ میلیون یا شاید بیش از یک میلیارد پرنده در سرتاسر جهان میمیرند زیرا نورهای ساختمانهای بلند مانع مهاجرتشان میشوند. مشخص شده که در درخشش نورهای شهر پرندگان کمتر آواز میخوانند.
شن ورجه (Sand Hopper) را در نظر بگیرید. جانوران ریز، شفاف و کک مانندی که منتظر شب هستند تا از نقاط دفن شده در ماسهها به ساحل باز بروند جایی که از جلبک دریایی تغذیه میکنند. آنان به تاریکی نیاز دارند. در سواحل تحت تاثیر نورهای اطراف شن ورجهها گیج و سردرگم میشوند.
برخی از آنها به گونه رفتار میکنند که گویی روز به طور غیرمنتظرهای به طول انجامیده و به سمت دریا میروند که در آنجا احساس امنیت کنند. برخی از آنان در وهله نخست موفق نمیشوند. در هر صورت، این علوفه جویان بدون غذا میروند.
انطباق در رفتار یک موجود نشان دهنده تغییرات گستردهتر است. همان آلودگی نوری که یک شن ورجه را گیج کرده کل اکوسیستم را تهدید میکند: گونههای بسیاری از حیوانات و گیاهان که در سواحل سنگی و حتی در بستر دریا زندگی میکنند تقریبا سه چهارم کف دریاهای نزدیک به شن ورجههای آسیب دیده بر اثر شدت نور از خشکی آسیب میبینند.
از آنجایی که ۷۵ درصد کلان شهرهای جهان در مناطق ساحلی قرار دارند و پیش بینی میشود جمعیت ساحلی تا سال ۲۰۶۰ دو برابر افزایش یابد با این واقعیت ساده که تاریکی در حال ناپدید شدن است به راحتی میتوان متوجه شد که چه میزان از زیستگاههای دریایی جهان در معرض خطر قرار دارند.
تاریکی متحرک، پویا، دارای بافتها و حالات بسیاری است. به آن مانند برخی از زیستگاههای باشکوه دیگر جهان، مانند صحرا یا علفزار، یا شاید اعماق اقیانوس فکر کنید. تجربه ما از آنها با مکان و آب و هوا، با حال و هوا و فرصت و با زمان تغییر میکند. تاریکی امشب مانند شب گذشته نخواهد بود.
تاریکی یک غار عمیق بسیار متفاوت از تاریکی یک اتاق بدون نور است و مانند زیستگاههای دیگر ما هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری پیش رویمان داریم. تاریکی در اطرافمان وجود دارد: نظریههای ماده تاریک و انرژی تاریک نشان میدهند که حدود ۹۵ درصد از جهان را تشکیل میدهند.
هنر، ادبیات، فیزیک، پزشکی، دین، روانشناسی و فلسفه همگی با تاریکی مقابله میکنند. با این وجود، آیا ما واقعا میدانیم که تاریکی چیست؟ از نظر بیولوژیکی تاریکی تنها زمانی وجود دارد که چشم و ذهن ما انتظار نور را پردازش میکند. این یک کمبود است، یک ناامیدی چیزی که کمبود آن احساس میشود. آیا این تجربه شما از تاریکی است؟
اگر نیمه شب در یک شب بدون ماه در مزارع یا روی خطوط راه بروید آیا تاریکی اطراف شما صاف و بیروح میشود؟ آیا فقط بدون نور است؟ یا ظاهرا دارای جسم و جوهر است آیا مادی و ملموس به نظر میرسد؟ با نزدیک شدن به تاریکی زمستان سعی کنید برای کاوش بیرون بروید و مشعل به همراه نداشته باشید.
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: تاریکی ساعت بیولوژیک بدن کردن چراغ ها شبانه روزی بدن ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۵۸۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مست عشق» فیلم قابل قبولی نیست/ فروش بالا نمیتواند دلیل بر کامل بودن یک اثر باشد
فیلم سینمایی «مست عشق» به نویسندگی و کارگردانی حسن فتحی محصول مشترک ایران و ترکیه است که به رابطه مولانا با شمس تبریزی پرداخته و تأثیر فراوان شمس بر زندگی و اشعار مولانا، عشق او به خدا را به تصویر کشیده است. پارسا فیروزفر، شهاب حسینی، حسام منظور، هانده آرچل، بوراک توزکوپاران، بوران کوزوم از بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
«مست عشق» درگیر ظاهرسازی شده است
رضا منتظری کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم سینمایی مست عشق کاری از حسن فتحی صحبت کرد و گفت: موضاعات عرفانی و تاریخی به دلیل سایه سنگین معناییای که دارند در چنبره فرمول های درام نویسی خیلی دشوار و سخت میتوانند به تصویر کشیده شوند؛ به همین دلیل اغلب فیلمهایی که در این حوزه شاهد آنها هستیم یا معناگراهای سطحینگر هستند یا فقط شاهد یک سری ظاهر سازی و زرق و برقهای تاریخی در طراحی صحنه ، لباس یا جلوههای ویژه هستیم.
وی ادامه داد: از این رو مهم ترین مسئله و معضل « مست عشق» این است که بیش از مقوله مهم درام پردازی و فیلمنامه نویسی درگیر ظاهر سازی شده است. این فیلم سینمایی درگیر این است که طراحی صحنه، لباس با شکوه و هنروران فراوانی داشته باشد؛ اما در سطحی ترین اتفاقات ممکن لنگ است یعنی برای مثال دوبله فوقالعاده ضعیفی دارد و نمیتواند مخاطب را جذب خود کند.
این منتقد سینما افزود: در «مست عشق» جلوههای بصری فاجعه است و من مانده ام چنین فیلمی که برایش هزینه شده و خارج از کشور تولید شده است چطور به جلوههای بصری توجه نداشته است که این یک موضوع بسیار بسیار عجیب است.
وی تصریح کرد: شما فرض کنید یک ساعت از فیلم گذشته اما هنوز درام شکل نگرفته است و مخاطب متوجه نمیشود که قرار است چه داستانی را دنبال کند و نمیداند داستان مرگ شمس را دنبال کند یا داستان عشق علاءالدین به دختر مولانا و یا قصه زندگی مولانا را دريابد. تنها یک روایت کلاسیک و خطی میتوانست کمک شایانی به روند فیلم و ارتباط گیری مخاطب با اثر کند اما آنقدر فیلمنامه ناقص بود که با فلش بکهای پی در پی و آمدن به زمان حال نمیتواند مخاطب را جذب کند.
فکر نمیکردم «مست عشق» دچار پراکنده گویی باشد
منتظری منتقد سینما گفت: همچنین یک نکتهای که دوست دارم بگویم این است که از مسائلی که باعث شد خود من به سینما بروم و وقت بگذارم این بود که فکر میکردم حسن فتحی با توجه به آثار خوبی که در کارنامه هنری اش دارد، یک درام پرداز متبحری است؛ فکر نمیکردم چنین اثری را ببنیم که اینقدر دچار پراکنده گویی باشد.
وی درباره آمار گیشه و جذب مخاطبان ادامه داد: من فکر میکنم اگر بخواهیم به دلایل جذب مخاطب اشاره کنیم و بگوییم چرا این فیلم پر فروش شده است، چند مسئله داریم. یک اینکه داستان شمس و مولاناست، اصولا اساتید و بزرگان ادبی و مفاخر فرهنگی، هنری، نظامی و سیاسی مورد توجه هستند و مخاطب خاص خود را دارند و برای مردم جالب است که داستان شمس و مولانا را ببینند. مورد بعدی اینکه کسانی مانند پارسا پیروزفر و شهاب حسینی قاعدتا هنوز برای بخشی از جامعه اهمیت دارند و بخشی از مخاطبان برای این افراد به سینما میروند. ضمنا هفت نفر از بازیگران مست عشق ترک هستند و سریالهای ترکی فارسی زبان توانسته بخشی از مردم را علاقهمند به سریالهای ترکی کند و مردم علاقه مند باشند که بروند چنین اثری را از پرده سینما ببنید. چهارمین نکته این است که مردم سابقه خوبی از کارهای تاریخی آقای فتحی دارند و این باعث میشود که مردم این اثر را خارق العاده ببنیند و به تماشای آن بنشینند. نکته مهم بعدی این است که تولید مشترک با دیگر کشورها که اصولا از نظر فرهنگی نزدیک به هم هستیم، همیشه میتواند جذاب باشد.
این منتقد افزود: همه این موارد که ذکر کردم توانسته است دست به دست هم بدهد و فیلم را پرفروش کند اما این پرفروش شدن فیلم اصلا مهم نیست زیرا مدتها است که سینمای ایران به طور بیمارگونه ای اسیر عدد و رقم و فروش شده است و این به این دلیل است که یک سری از مدیران فرهنگی خواسته اند یکی سری آمار را ارائه کنند و اوضاع و احوال سینمای را خوب نشان دهند. این درحالی است که اوضاع و احوال سینما فوقالعاده خراب است و فیلم سینمایی «مست عشق» ثابت میکند که هر فروش بالایی دلیل بر کامل بودن یک اثر نیست.
جسارت فیلمسازان برای به تصویر کشیدن زندگی بزرگان!
منتظری عنوان کرد: نکته مهم تری دارم که خیلی برایم اهمیت دارد و حقیقتا دلم میسوزد این است که این ظرفیتها و پتانسیلهای مهممان را از دست میدهیم و شما فرض کنید در جشنواره گذشته فیلم فجر دست بر روی بسیاری از بزرگان و مفاخر گذاشتیم و فیلمهای فوقالعاده دم دستی از آن عزیزان تولید کردیم و متاسفانه مست عشق نيز همین است و ظرفیت مهمی مانند شمس و مولانا به هدر میرود که هیچ حدی برایشان نمیتوان متصور شد. من نمیدانم فیلمسازان ما چطور به خودشان اجازه میدهند که سردستی بیایند زندگی بزرگان را به مبتذلترین و نگران کننده ترین شکل به تصویر بکشند و واقعا چه کسی، چه مسئول، چه نهاد و چه ارگانی باید جلوی چنین اتفاقی را بگیرد؟ به هرحال میتوانم در یک جمله بگویم که یک پول بسیار زیادی به هدر رفته و یک اثر بدون پروداکشن ساخته شده است که قطعا به هیچ عنوان نمیتواند در آثار تاریخی سینمای ایران به ماندگاری برسد.
وی بیان کرد: در رابطه با وقایع یا اتفاقات تاریخی مثلا همچنان جنگ نفتکش های محمد بزرگنیا را اسم میبریم و قطعا توفان شن جواد شمقدری در ذهنمان میآید اما واقعا مست عشق فیلمی نیست که یک دهه بعد کسی از آن فکت بیاورد و از آن به عنوان فیلمی یاد کند که در زمانی تولید و اکران شد.
این منتقد سینما افزود: یک اثر زمانی در ذهن میماند که یک داستان فوق العاده داشته باشد و یا کارگردانی قوی داشته باشد و یا بازیهای فوق العاده ای را ببینیم. برای مثال در این فیلم از اسم بهرام رادان استفاده شده است اما حقیقتا، واقعا و انصافا ما از این بازیگران بازیهای درخشان تری را دیدیم که مست عشق نمیتواند حتی در رتبه دهم چنین فیلمهایی جای بگیرد؛ حتی مست عشق در کارنامه خود آقای فتحی هم نمیتواند فیلم قابل تاملی محسوب شود. پس چطور میتوانیم توقع داشته باشیم که چنان فیلمی برای مخاطب ماندگار شود! نه چنین اثری تنها برای سرگرمی است. پیش از این مد بود که برای دیدن فیلمهای کمدی و خنده به سینما میرفتند اما اکنون اینگونه نیست. مست عشق نه در کارنامه هنری بازیگران و نه در کارنامه کاری کارگردانش اثر قابل قبولی نیست، پس نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که چنین کاری در ذهن مخاطب ماندگار شود.
دوبله «مست عشق» سطحی است
منتظری کارشناس سینما گفت: بخش عمده این فیلم بازیگران ترک زبان دارد اما دوبله این کار خیلی سطحی است. ما سریالهای ترکی با دوبلههای خوب داشتیم اما این دوبله به چهره و کلا بازی بازیگر نمینشیند و این موضوع غیر قابل باور است. نمیخواهم بگویم این فیلم آسیب است اما آسیب هم میتواند از دو منظر باشد؛ یک اینکه آن پتانسیل مهم مفاخر و بزرگان را زیر سوال میبرد و دوم اینکه مردم را بیشتر از فیلمهای تاریخی دور میکند که این خیلی بد است اما اینکه بخواهم بگویم این فیلم به سینمای ایران آسیب زد نه اینگونه نیست، زیرا آنقدر فیلمهای بد دیدیم که این اثر آنقدر هم بد نیست.
وی درباره مجوز فیلمنامه «مست عشق» و دیگر آثار بیان کرد: من واقعا برای شورای محترم فیلمنامه، شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش تاسف میخورم و متاسفم که نمیدانم واقعا به چه چیزی نظر میدهند؟ و آیا واقعا بحث ممیزی فیلمها برایشان مهم است؟ و آیا بخش کیفیت فیلمنامه ام برایشان مهم است که مجوزی که فیلمنامه میگیرد یک کار خوب و ارزشمندی باشد؟ واقعا دلم میخواهد یک روزی پاسخگو باشند و اساس مجوز دادنشان را برایمان بگویند و یک تجدید نظر بر روی رفتار شورای پروانه ساخت داشته باشیم و امیدوارم روی بحث کیفیت هم کار کنیم.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر